عشقت رسد به فریاد.... زیبد که ز درگاهت نومید نگردد باز / آن کس که به امّیدی بر خاک درت افتد
| ||
بنام خدای هدایتگر دستور مشکل گشا از آیت الله بهجت فومنی واقعا زبانِ حال ما مى گوید كه در هر فعل و ترك باید ما را راهنمایى كنند. شخصى كه به آقایى عقیده داشته و مى خواسته در نماز جماعت او شركت كند، مى گفته است: عدّه اى مانع مى شدند كه من به نماز جماعت او بروم و به من مى گفتند كه آن آقا در ماجراىِ «مشروطه ـ مستبدّ» فلان عقیده را دارد كه مخالف با عقیده ى شما است. در صورتى كه بسیارى از افراد طرفَیْن در جریان مشروطه با عقیده ى صحیحه و حجّت شرعى راه خود را انتخاب كرده بودند، و شاید نزد خدا معذور باشند و معاقب نباشند و چه بسا مأجور و مثاب هم باشند؛ چرا كه در هر حال آثار خوبى بر هر دو مسلك مترتّب شد. زیرا احتمالاً اگر در ایران جریان مشروطه پیش نمى آمد، ایران در چنگال و سیطره ى روسها باقى مىماند و مانند كشورهاى دیگر تحت سلطه و نفوذ او، كمونیست مى شد. مقصود این كه مى بینیم در هر فعل و ترك محتاج به دستگیرى هستیم. باید ناظر و محافظ بر احوال خود داشته باشیم، و قهرا خودمان باید ناظر را فراهم كنیم. و براى اصلاح كار خود در عصر غیبت ناظرى جز احتیاط نداریم. فكر مى كنم كسانى كه مى گویند: «اگر راهنما داشتیم، «لَكُنَّـآ أَهْدَى مِنْهُمْ»[1]؛ ( قطعا راه یافته تر از دیگران مى شدیم )»، آنها هم راهنما دارند و آن احتیاط است. بنابراین، اگر راه روشن بود، جلو برو و انجام بده؛ و هر جا راه یعنى تكلیف روشن نبود، توقّف كن. آیا حالا كه امام ـ علیهالسّلام ـ حاضر نیست تا تابع او شویم، هركارى كردیم، كردیم و كارمان با این درست مى شود؟! علماى سابق در اجازات خود به شاگردان و . . . مى نوشتند: « إِنَّما هِىَ دِمآءٌ تُهْراقُ، وَأَعْراضٌ تُهْتَكُ، وَ أَمْوالٌ تُسْلَبُ، فَعَلَیْكُمْ بِالإِْحْتِیاطِ...» با آن خونها ریخته مى شود و آبروها مى رود واموال از دست صاحبانش گرفته مى شود، پس بر شما باد كه ملازم احتیاط باشید... بنابراین، بدون تقیّه و یا اضطرار و یا اكراه و یا بدون مُسَوِّغ و مجوِّز شرعى نمى توانیم هر كارى را كه از ما خواستند انجام دهیم، یا هر حرفى را خواستیم بگوییم و یا هر كارى را خواستیم بكنیم. [1] سوره ى انعام، آیه ى 157. [ پنجشنبه 5 بهمن 1391 ] [ 12:45 ق.ظ ] [ خسی در میقات ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |